English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9785 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
glare U روشنایی زننده
glared U روشنایی زننده
glares U روشنایی زننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
iceblink U روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light U روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
concussive U ضربت زننده صدمه زننده
coordinated illumination U روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
repercussive U پس زننده
knockers U زننده
repeller U زننده
repellent U زننده
repellents U زننده
knocker U زننده
scabrous U زننده
nippy U زننده
pungent U زننده
squalid U زننده
pinching U زننده
stinking U زننده
poignant U زننده
prickling U زننده
garish U زننده
shuffler U زننده
pit a pat U زننده
percutient U زننده
odoriferous U زننده
viler U زننده
vilest U زننده
bitten U زننده
wetter U نم زننده
loathsome U زننده
forbidding U زننده
hideous U زننده
applauder U کف زننده
vile U زننده
tart U زننده
acrimonious U زننده
staring U زننده
loathful U زننده
mordant U زننده
nastier U زننده
nasties U زننده
nastiest U زننده
nasty U زننده
beater U زننده
tarts U زننده
water repellent U پس زننده اب
strikers U زننده
unlovely U زننده
clappers U کف زننده
strikingly U زننده
nauseam U زننده
striking U زننده
biting U زننده
acrid U زننده
clapper U کف زننده
striker U زننده
starring U زننده
sharps U زننده زیرک
harshest U ناگوار زننده
bubblier U جوش زننده
dozer U چرت زننده
bubbliest U جوش زننده
estimator U تخمین زننده
bubbly U جوش زننده
inveigler U گول زننده
disturber U برهم زننده
libelant U تهمت زننده
lasher n U سد شلاق زننده
knotter U گره زننده
kicker U زننده ضربه با پا
cornerman U زننده کرنر
accuser U تهمت زننده
sharpest U زننده زیرک
sharp U زننده زیرک
coruscant U برق زننده
harsher U ناگوار زننده
harsh U ناگوار زننده
germinant U جوانه زننده
gasper U نفس زننده
caller U صدا زننده
flagellator U تازیانه زننده
garishly U بطور زننده
galssy U بی نور زننده
flogger U زننده شلاق
flogger U تازیانه زننده
catterer U چهچه زننده
acrimoniousness U سخن زننده
accusant U تهمت زننده
fizzy U جوش زننده
howlers U جیغ زننده
howler U جیغ زننده
repugnant U تنفرانگیز زننده
appellant U تهمت زننده
calumnious U تهمت زننده
calumniator U افترا زننده
flagellator U شلاق زننده
accusers U تهمت زننده
beater U کتک زننده
libellant U تهمت زننده
pickier U ضربه زننده
shackler U بخو زننده
pacer U گام زننده
pertubative U برهم زننده
gaunt U زننده ساختن
gaunt U زننده بی ثمر
pricker U سیخ زننده
puddler U بهم زننده
ad nauseam U بسیار زننده
seasoner U ادویه زننده
tacker U کوک زننده
seasoner U چاشنی زننده
scintillant U جرقه زننده
scarifier U تیغ زننده
repulsive U زننده تنفراور
strider U گام زننده
shouter U فریاد زننده
revolting U بهم زننده
staring red U قرمز زننده
callers U صدا زننده
spicily U بطور زننده
sourish U به ترشی زننده
scintillator U جرقه زننده
malodor U بوی زننده
napper U چرت زننده
slumberer U چرت زننده
picky U ضربه زننده
scintillating U جرقه زننده
crying U جار زننده
trudger U قدم زننده
tacker U میخ زننده
pickiest U ضربه زننده
stenches U بوی زننده تعفن
fulsome U زننده اغراق امیز
pungently U بطور زننده یا تند
swatter U ضربت سخت زننده
trusser U چوب بست زننده
sewer U اگو بخیه زننده
stench U بوی زننده تعفن
sewers U اگو بخیه زننده
repulsively U بطور زننده یا دافع
mawkish U بطور زننده احساساتی
inoffensively U بی انکه زننده باشد
indign U زننده بدون استحقاق
incisive speech U سخن تند یا زننده
greeny U بسبزی زننده سبزفام
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
rankly U بطور زننده یابدبو
poignantly U بطور تیزیا زننده
boiling U جوش زننده خشمناک
luridly U کم رنگ وپریده زننده
lurid U کم رنگ وپریده زننده
reddish U مایل بسرخی زننده
rakish U فاجر جلف و زننده
fetid U دارای بوی زننده
invection U سخن سخت زننده
luminouity U روشنایی
electric lighting U روشنایی
night light U روشنایی شب
luminance U روشنایی
rushlight U روشنایی کم
peeping U روشنایی کم
lighted U روشنایی
lighting U روشنایی
lightest U روشنایی
illuminations U روشنایی
clearness U روشنایی
lightness U روشنایی
peeps U روشنایی کم
light U روشنایی
luminosity U روشنایی
illumination U روشنایی
peeped U روشنایی کم
peep U روشنایی کم
lunger U ضربت زننده جهش کننده
inside of the foot kick U بغل پای ضربه زننده
smacking U سیلی زننده خوش طعم
nippingly U بطور زننده یا طعنه امیز
stirring U بهم زننده هیجان اور
prank U شوخی زننده تزئین کردن
loathly U زننده بطور نفرت انگیز
pranks U شوخی زننده تزئین کردن
compound riposte U ضد حمله با یک یا دو حرکت گول زننده
smacker U سیلی زننده خوش طعم
deceptive U گول زننده فریب امیز
wheeler U دور زننده چرخ دار
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
sharp tongued U بکار برنده سخنان زننده
harsh color U رنگ تند و ناملایم و زننده
incandescence U روشنایی سیمابی
luminance channel U کانال روشنایی
light point U منبع روشنایی
light meter U روشنایی سنج
luminance decay U کم شدن روشنایی
looms U هاله روشنایی
luminous efficiency U ضریب روشنایی
luminous efficiency U راندمان روشنایی
luminous flux U شاره روشنایی
lighting outlet U خروجی روشنایی
lighting battery U باتری روشنایی
lighting mains U خط روشنایی اصلی
lighting line U سیم روشنایی
Recent search history Forum search
0نقد و نظر آزاد ولی دشنام و فحش ممنوع: دوستان عزیز بویژه عدالت خواهان جنبش روشنایی اولا خوشحالم که همه مردم حق و باطل را بخوبی تشخیص دادند و دوما خوشحالم که حداقل خوبان و بدان از هم تمیز شدند و دیگر هر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com